_____...||جايي در اين دنيا||..._____
چه ساده گذشت!
پيشا براه روياي حقير و منفور شده من
وسعت زردي خاطراتمان
تبعيد من از سيرك سياه چالت
براي تفرق زناني كه مرا بو ميكشيدند
و در دنائت استشناقشان كودكانه پرسه ميزدند
چه ساده غلو ميكردي!
هنگامي كه در ننوي خيال من
قصه ميگفتي
و آزادانه در لابه لاي تناوب احساسم
لالايي ميخواندي
چه ساده آن هنگام همه ميدانستند
روزي نقوش چهره ات تاريك و نمور خواهد شد
كاش من هم ميدانستم
و مرگ ساده من
در كنار او...
ساده اما سخت
ساده اما نفسگير
ساده اما رقت انگيز
...
چه ساده گذشتي!
از من
براي خود
ومن
ازخود
براي تو
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در شنبه 10 / 12برچسب:, ساعت
12:6 AM توسط Ali| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |